دکترحسابی و رابطه بین فضای اجتماعی و سرمایه اجتماعی

خبرگزاری هدهد شهرستان تفرش :

مردم‌سالاری

روزنامه مردم سالاری در سرمقاله خود با عنوان « دکترحسابی و رابطه بین فضای اجتماعی و سرمایه اجتماعی » به قلم « میرزا بابا مطهری‌نژاد » آورده است.

یک مثل آفریقائی می‌گوید: کسی که میوه می‌خورد، باید سپاسگزار کسی باشد که درخت را کاشته است. معمار دانشگاه و کاشت درخت تحصیلات نوین دانشگاهی در کشور دکتر سیدمحمود حسابی است که این روزها بیستمین سال یاد درگذشت او را شاهد هستیم. هر کس که به هر شکل امروز در ایران از دانشگاه و محصولات فکری و علمی و عملی آن بهره می‌برد باید از این شخصیت جهانی و افتخاراتش سپاسگزار باشد.

دکتر حسابی را تنها به عنوان یکی از مفاخر علمی کشور نباید به حساب آورد که اگر تنها همین هم بود، بزرگداشت یاد و نام او سزاوار بود، ولی علاوه بر این امتیاز، دکتر حسابی برای نزدیک به یک قرن رابط بین‌ فضای اجتماعی و سرمایه اجتماعی در میان فرهیختگان کشور وابسته به حوزه و دانشگاه است. از دیدگاه صاحب‌نظران و جامعه‌شناسان صاحب‌نام فضای اجتماعی، نخستین و واپسین واقعیت موجود هر جامعه است که متضمن شناخت دنیای اجتماعی در قالب روابط است.

فضای اجتماعی، تنها تجمع انسان‌ها نیست، بلکه توزیعی از منابع اعمال و آرایش مقام‌های اجتماعی و متفاوت است.

خود مقام‌های اجتماعی نیز تنها در تضاد با دیگر مقام‌ها وجود دارند.

معنای سخن فوق این است که فضای اجتماعی دارای ساختی سلسله مراتبی بر پایه تفاوت‌ها و تمایزهاست. جایی که در آن افراد یا گروه‌ها بر پایه نوع روابطشان با یکدیگر و بر پایه نوع تمایز و تفاوت و جایگاهی که در برابر هم دارند، موجودیت می‌یابند.

این فضا هم یک حوزه قدرت است که اراده خود را بر عاملان اجتماعی تحمیل می‌کند و هم یک حوزه منازعه هست که این عاملان درون آن به رویارویی با وسایل و اهداف متفاوت مشغولند و بر حسب موقعیت هر یک در ساختار حوزه قدرت سببی برای حفظ یا تغییر ساختار می‌توانند باشند.

همانند جریان میدان‌های مغناطیسی و فلوی مغناطیسی. فلوی مغناطیسی در یک جریان مغناطیسی می‌تواند آنچنان نیرویی ایجاد کند که چرخ‌های عظیم یک صنعت را به حرکت در آورد. در میدان اجتماعی نیز سرمایه‌های اجتماعی و مفاخری چون دکتر حسابی آن چنان تحرکی را به وجود آورده است که خود باوری، اعتماد به نفس، امید به زندگی و نشاط و شادی، ثمره انکارپذیر آن است.

دکتر حسابی زندگی‌ای دارد که مجموعه متنوعی از میدان‌های اجتماعی را نیابت می‌کند و سیره و روش و ارتباطات او میدان‌های مربوط به ذوق و سلیقه، تولید دانشگاهی و روشنفکری، خلاقیت هنری، آموزش و زبان را نه تنها در زمان حیات که 20 سال بعد از فوت نیز به حرکت در می‌آورد.

دوست ندارم برداشت و احساسم را در مفاهیم فوق با تحلیل رفتار شناسانه از دکتر حسابی ساده‌سازی کنم و در ظرفی به نام یادداشت مطبوعاتی فرصتی هم برای این کار نیست، ولی از آنها که با زندگی این شخصیت ماندگار آشنائی دارند انتظار دارم این مفاهیم را با دقت و چند بار مرور کنند. به عنوان موید گفته‌هایم شما را دعوت می‌کنم خبر رویداد بیستمین سال یاد دکتر حسابی که روز پنج‌شنبه 15 شهریور در تهران و تفرش برگزار شد را مرور کنید.

کافی است اشاره کنم در مراسم تهران که شخصا افتخار حضور داشتم شما شاهد سخنانی با چاشنی پررنگ خاطره و شرح معاشرت با دکتر حسابی و الگو گرفتن و درس آموختن از زندگی او توسط طیف گسترده‌ای از مقام‌های اجتماعی هستید که برخی از آنها را ذکر می‌کنم: حجت‌الاسلام دکتر احمدی فیلسوف و رئیس انتشارات سمت، دکتر غفوری‌فرد فعال سیاسی، دکتر خادم ورزشکار و عضو شورای شهر تهران، حسامی طنزپرداز کهنسال، چند شاعر، دکتر حیدری نماینده سابق مجلس و استاد دانشگاه، عزت الله انتظامی هنرمند صاحب نام کشور، مدیر جوان سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد و سردار ساجدی نیا رئیس پلیس تهران و چند استاد دانشگاه در رشته فیزیک و یک پزشک و...علاوه بر عناوین سخنرانان، محتوای کلام و گفتار و دغدغه آنها در زنده نگهداشتن مقام و یاد استاد حسابی را با هیچ ترازویی نخواهید توانست به کیل آوری، مگر با آنچه که گفتم یعنی نقشی که حسابی در رابطه با فضای اجتماعی و سرمایه اجتماعی ایفا کرده است.

دقتی که در کشف و یادآوری تمایزها و تفاوت ها داشت و تجلیلی که همگونی‌ها و همسانی ها و همسائی‌ها به عمل می‌آورد. این نوع نگرش است که فضای اجتماعی برای رشد به وجود می‌آورد، نیروی اجتماعی تحول‌آفرین خلق می کند و شکل گیری فضای اجتماعی هم افزا را سبب می‌شود.

توجه به چنین سیره و روشی درمان درد امروز جامعه ما است. در کتاب «استاد عشق» که چاپ بیست و ششم آن در بیستمین سال یاد پروفسور حسابی رونمایی شد می‌گوید: «پروفسور حسابی در بازگویی روزهای بازپسین از همه می‌گویند، از پدر و مادربزرگ، همسر و هرکس که در گذر زندگی دستی و آغوشی به مهربانی به سویشان گشوده‌اند...»

در فرجام سخن، از اینکه برخلاف میل ناچار شدم در این مجال، کلی و شاید با ابهام بنویسم، پوزش می‌طلبم. چرا که ذکر برخی مصادیق ممکن است باعث سوءتفاهم شود و سوءتفاهم مانع حرکت و تفاهم و نقض غرض است.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : برچسب:, | 10:33 | نویسنده : میثم اله وردی |