بازخوانی آخرین نامه شهید "کمالی‌مقدم" به خانواده‌اش / پدر جان آنجا بهشت است و اینجا جهنم، بگذار بروم

پایگاه خبری تفرش:

 پدر شهیدان محمد و احمد کمالی مقدم گفت: نماز به موقع و توجه به دستورات دینی از مهمترین خصوصیات احمد و محمد بود.

کمالی مقدم2

به گزارش خبرگزاری تسنیم از تفرش، محمدنبی کمالی مقدم پدر دو شهید احمد و محمد کمالی مقدم در ابتدای تهیه این گزارش با باز کردن دفتر خاطرات فرزندان شهیدش در جبهه یادی از آن روزهای شیرین کرد و اشکانش همانند سیل جاری شد و ناراحت و شرمنده از اینکه چرا از شهدا جا مانده است.

خانواده کمالی مقدم دو فرزند خود را تقدیم انقلاب اسلامی ایران کرده است، شهید احمد کمالی مقدم در سال 1342 بدنیا آمده و در اردیبهشت سال 1361 به درجه رفیع شهادت نائل آمده است، شهید احمد کمالی مقدم که دو سال از برادر کوچکتر است در بهمن 1362 به شهادت میرسد.

پدر شهید محاسنش سفید شده بود ولی هنوز سرحال بود و مشتاق در گفتگو با خبرنگار بار دیگر از خاطرات فرزندان شهیدش بگوید.

پدر شهید با شور و حال خاصی که در صورت مهربانش موج می زد، بعد از آوردن آلبوم عکسهای شهدا، بدون معطلی شروع به گفتن خاطرات کرد.

 

 

تسنیم: پدرجان درباره نخستین فرزند شهیدت خاطره‌ای به یاد دارید؟

کمالی مقدم: احمد نخستسن فرزند شهید من است که در سال 1342 به دنیا آمد، برای او خواستیم اسم محمد را انتخاب کنیم، ولی مامور اداره ثبت احوال گفت چون اسم خودم محمد است نمی توانم اسم محمد را برای فرزندم انتخاب کنم .

برایش اسم احمد را انتخاب کردیم ولی تا دوسال و تا زمان تولد محمد او را محمد در خانه صدا می کردیم، محمد که به دنیا آمد و مامور اداره ثبت احوال عوض شده بود، ما توانستیم اسم محمد را برای فرزندم انتخاب کنیم.

تسنیم: احمد در دوران مدرسه چگونه بود؟

پدر شهیدان احمد و محمد کمالی مقدم: در دوران تحصیلشان احمد یکی از نمایندگان دانش آموزان دبیرستان مطهری بود، یک روز در مدرسه دانش آموزان در حمایت از پیشرفت انقلاب اعتصاب کرده بودند و در سر کلاس شرکت نکرده بودند ما را به مدرسه خواستند تا ترتیبی بدهیم که دانش آموزان به سر کلاس بروند .

دو سه تا از اولیای دانش آموزان در پشت تریبون در حمایت از رضا شاه و محمدرضا و ولیعهد حرف‌هایی گفتند اما من که پشت تریبون رفتم گفتم ما امروز آمدیم که ترتیبی بدهیم تا دانش آموزان به سر کلاسها بروند و حرف آنها را تکذیب کردم و گفتم تا آنجایی که به من مربوط می شود این مشکل اولیای دبیرستان است .

نماینده دانش آموزان بلند شد و گفت که چرا اولیای دبیرستان از ما می خواهند تا به کلاسها برویم . این مثل این است که زیر رگبار گلوله و در وسط خیابان کسی تخت بزند و استراحت کند آیا با این وضع ممکن است ما درس بخوانیم.

تسنیم: در تربیت فرزندانتان چه الگویی را مدنظر قرار داده بودید؟

پدر شهیدان احمد و محمد کمالی مقدم: ما قبل از بچه دار شدن نیت مان این بود فرزندان آن طوری باشد که خدا می خواهد نه آن چیزی که نفس اماره ما می خواهد که الحمدا...این نیت من محقق شد .

تسنیم: چطور شد که حاضر شدید فرزندانتان را به جبهه بفرستید؟

پدر شهیدان احمد و محمد کمالی مقدم: جنگ که شروع شد احمد به عنوان پاسدار ویژه وارد سپاه شد و به جبهه اعزام شد و در بیشتر مناطق از جمله خرمشهر و دزفول و غیره جنگید، محمد هم به تبع می خواست در جبهه حضور پیدا کند ولی من قبول نمی کردم .

می گفتم که بگذار احمد از جبهه برگردد و بعد تو برو، احمد به مرخصی آمده بود، محمد به جبهه رفت و یک هفته هنوز از مرخصی احمد نگذشته بود که احمد گفت می خواهم برگردم، گفتم تو که هنوز مرخصی ات تمام نشده است، گفت پدر جان آنجا بهشت است و اینجا جهنم، بگذار بروم.

بعد از شهادت احمد، حمید پسر دیگرم برای بار دوم می خواست اعزام شود و مادرش و 2 پسر دیگرم به مشهد رفته بودند و من تنها بودم و به تنهایی به بدرقه حمید رفتم و مثل باران گریه شوق می کردم .

پدر شهید در این لحظه مانند همان دوران گریه کرد.

مجید پسر دیگرم هم می خواست به جبهه برود ولی من ممانعت می کردم . یک روز مجید کنار حوض حیاط نشسته بود و زانوها را بغل کرده بود و می گفت پدر جان اجازه بده من هم به جبهه بروم و گفت امام حسین (ع) آخرین نفری بود که به شهادت رسید.

 و این حرف مجید من را به فکر فرو برد و بهش اجازه دادم تا به جبهه برود محمد در سال 62 واحمد در سال 61 به شهادت رسید.

تسنیم: ویژگی برجسته شهید احمد کمالی مقدم چه بود؟

پدر شهیدان کمالی مقدم: احمد در پیروی از ولایت و به عشق امام زمانش برای دفاع از ناموس و سرزمینش به جبهه رفت.

شهیدان ایران برانگیخته خداوند بودند و هیچکس آنان را مجبور به حضور در جبهه ها نکرده بود و با دلی آکنده از عشق به ولایت و میهن به جبهه رفتند.

فرزندم احمد همیشه در منزل ادب را رعایت میکرد و بی احترامی به دوستان و اطرافیان نمی‌کرد، نماز به موقع و توجه به دستورات دینی از مهمترین خصوصیات احمد و محمد بود.

تسنیم: خاطره ای از فرزندان شهیدتان به یاد دارید؟

مادر شهیدان کمالی مقدم: محمد در خطاب به من نامه ای نوشته بود که بعد از شهادت من آن زمان که امام زمان بر بالین من می آید و جنازه مرا در آغوش می‌کشد لحظه ای است که با هیچ چیز نمی‌توان توصیف کرد پس در مرگ من زاری و شیون نکن و حتی جامه سیاه نپوش و من به رسم احترام به وصیت فرزند شهیدم گریه نکردم و سیاه نپوشیدم.

مادر شهید ا ز خواب دیدن احمد می گوید، بعداز شهادت احمد سفره انداخته و 7 بشقاب آوردم، بچه ها گفتند مامان یک بشقاب زیاد آوردی، گفتم برای احمد آوردم بابایش گفت تو چه می دانی شاید اینجا نشسته و میخورد .

به بابایش گفتم بگذار باهمین خیالها خوش باشم، شب که خوابیدم احمد به خوابم آمد و گفت مادر جان خیال می کنی پیش شما نیستم ، در حالی که من پیش شما هستم از آن چیزی که شما می خوردید من می خورم و هر چه می گویید من می شنوم .

تسنیم: وصیت فرزندانتان چه بود؟

مادر شهیدان کمالی مقدم: وصیت فرزندانم ادامه راه ولایت و رعایت دین است ولی ما حتی نمی توانیم در این جامعه امر به معروف که از واجبات دین است را انجام دهیم.

این مادر شهید خطاب به مسئولان گفت: اگر می توانید جوانان بیشتری را به مناطق جنگی ببرید، جوان‌ها باید ببینند که چه دسته گل‌هایی به شهادت رسیده اند و چه خواسته هایی دارند به قول معروف شنیدن کی بود مانند دیدن.

تمام اهداف شهید محمد کمالی مقدم در این شعر که در آخرین نامه‌ای که به خانواده اش فرستاده خلاصه می شود:
ای شام ستم سپیده سر زد
ما صبح عدالتیم اینک تا نقش تو از جان زداییم
جویای شهادتیم اینک
یاران همه سوی مرگ رفتند بشتاب تا عقب نمانیم
ای خون حماسه در رگ دین
برخیز نماز خون بخوانیم .

بخشی از وصیت نامه شهید محمد کمالی مقدم

....پدر و مادر عزیزم شما به من مبارزه علیه کفر را به من آموختید ، انشاء ا... بتوانم قطره ای از مشتقات شما را برای من متحمل شدید جوابگو باشم .

پدر جان استواریت، پایدرایت، صبوریت را آزاد و حب نفس و حب دنیا و جان را مهار و افسارش کن و در مشت محکم نگه دار تا نکند روز ی زهر خود را بریزد و اجرها را پایمال کند.

آری ما پاسدار خون شهیدانیم رسالت خون شهیدان بر دوشمان ، پیروزی انقلاب در پیشمان باید در خط امام تا انتها پیش رفت که ما پیروزیم.

ما می رویم تا خط امام بماند ، ما می رویم خطی که از ابراهیم آغاز شده و در تداوم سرخ خویش با دستهای پاک محمد (ص) و علی (ع) به قلب پرشور امام امت رسید تا رنجبران زمین را از جور حکومت قابلیان برهاند، خطی که تبلور قاطعیت بر علیه جباران و عصاره عصیان مستضعفان بر علیه مستکبران.

پدر شهیدان کمالی مقدم ادامه می دهد روز قبل از شهادت محمد در دفترچه خاطراتش می نویسد: بنام خداوند بخشده مهربان، اینک مرا توان گنجیدن و بودن در این حصار بسته زمین نیست و هر لحظه در شوق معراج به سوی قله کمال بی تاب تر می شود، روحم از پیشم می خواهد بگریزد تا در غربت زمین نمانم.

از رفتن نمی ایستم تا در قلب تاریخ بایستم . اینک در جستجوی شمس وجودی خویش از دیارم هجرت و بدین مکان مقدس آمده ام، از سرزمین بودها گذر خواهم کرد تا در نخلستان‌های مدینه علی (ع) را دیده و در پی اش دویده تا به آغوشش کشم.

گفت‌وگو از عاطفه بیاتی

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : برچسب:, | 11:46 | نویسنده : میثم اله وردی |